خلاصه داستان: داستان جوانی است که پی می برد به کمک مشت بازی با دست های خالی، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و تایلر دردن که دوستانی صمیمی هستند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند ولی کم کم باشگاه آنها محبوبیت زیادی پیدا می کند و...